نکات مهم تعلیم و تربیت کودک از نگاه دکتر فرهنگ هلاکویی
دکتر فرهنگ هولاکویی از روانشناسان ایرانی مقیم امریکا است که حرفها و سخنان ایشان مشکل گشای بسیاری از انسانها و خصوصا ایرانیان شده است.دکتر هولاکویی در رشته های روانشناسی،مشاوره ،اقتصاد و جامعه شناسی تحصیل کرده است و به همین دلیل اطلاعات ایشان از چند رشته علوم انسانی نشات میگیرد و جامع و دلنشین است.اینجانب از ایشان و از دکتر نهضت فرنودی بسیار آموختم.ضمن تشکر از این دانشمند فرهیخته ایرانی،برای ایشان آرزوی سلامتی و طول عمر داریم.در این مقاله بخشهایی از سخنان ایشان را برای خوانندگان سایت خودم ارائه میدهم. دکتر دارابی.
مطالعات نشان میدهد که اگر به کودک چیزی را مدام بگویید او هم شروع به مخالفت با شما میکند. در حالیکه اگر بعد از یکبار گفتن ادامه ندهید کودک هم آن را رها خواهد کرد. به عنوان مثال، وقتی روی میز میزند اگر یکبار به او بگویید که “نزن پسرم” فوق دو بار میزند و بعد آن را کنار میگذارد ولی اگر بگوییم “نزن، نکن، من به تو نگفتم و …” کودک شروع به لجبازی میکند و آن را ادامه میدهد.
علت این لجبازی کودک به دلیل تفسیر و تعبیری interpretation است که روی حرف والدینش میگذارد.
مثلث زحمت و نکبت یعنی افسردگی، وسواس، و خشم که استرس در دل آن نهفته هست. حال چطور از پدر و مادرهایی که درگیر این مثلث زحمت و نکبت هستند میتوان انتظار داشت فرزند سالم تربیت کنند؟
بسیاری از ما به خاطر اسیب کودکی، از ازدواجمون به جای پیست رقص، پیست بوکس می سازیم.
کودک از سه سالگی حتما باید وارد محیط اموزشی بشه وگرنه تاثیر بد بر کودک میگذارد که تلاشهای بعدی میتواند بی نتیجه باشد. کودک باید با حال و احساس خوب وارد محیط بشود بنابراین اگر ورود به مهد یکسال هم دیرتر شروع شود مهم نیست بلکه مهم این است کودک با حس خوب و حال خوب وارد بشود چون حال اولیه تقریبا همیشگی خواهد بود.
بنابراین قبل از ورود به مهد باید:
– کودک اضطراب جدایی نداشته باشد. برای این اطمینان با کودک قایم موشک بازی کنید و گاهی او را با پدر یا مادر بزرگ تنها بگذارید.
– کودک رشد روانی اجتماعی لازم را داشته باشد، دیگران را دشمن، بد، یا شی در نظر نداشته باشد.
– توانایی بیان گرسنگی خستگی یا دستشویی رفتن را داشته باشد.
– محیط مهد معلمین اونجا و تعداد بچه ها یا بازی ها تاثیر زیادی در حال کودک در مورد رفتن به مهد خواهد داشت.
– مطمئن باشید فرزندتون اماده برای مهد است و مسئولین مهد این اجازه را به شما خواهند داد تا وقتی کودک حال مناسبی پیدا کند کنارش بمانید.
– کودک باید با دستشویی رفتن و غذا خوردن و خوابیدن در مهد راحت باشد. بعضی از بچه ها فقط در رختخواب خود میخوابند. بنابراین یا قبل از وقت خواب اونها را برداریم یا خاطر اسوده داشت فرزندمون اسوده ست.
ممکنه فرزندی که روز اول با اشتیاق به مهد رفته روز بعد به شما بچسبد یا وقت رفتن به مهد گریه کند. در این صورت دو سه روزی اصلا به روی خودتان نیارید انگار مهد تعطیل است اما شب قبل با او صحبت کنید که فردا با او به مهد خواهید رفت و با هم بروید و کنارش بمونید و تا کنارش هستید اگر گریه کرد توجهی نکنید فقط باید مطمئن شوید تا وقتی حال خوبی پیدا کند کنارش در مهد خواهد ماند.
در مقابل گریه های کودک خیلی کوتاه به او خواهید گفت که شما کنارش خواهید بود.
با کودک ارام و مهربانانه در مورد مهد و کارهایی که خواهند کرد صحبت خواهید کرد.
این صحبت که وقتی فرزندتان گریه میکند او را بذار و برو ممکن است از نظر محیط اموزشی قابل قبول باشد اما گاهی اسیب ان چنان شدید است که ما حاضر نخواهیم بود چنین ریسکی کنیم.
گاهی گریه بچه های دیگر فرزند شما را وحشتزده خواهد کرد، بنابراین اگر چنین حسی داشتید چند روزی او را به مهد نبرید تا کمی از وحشتش کم شود، بنابراین روزهای اول شروع مهد بهتره کودکتون رو به مهد نبرید. البته این در مورد کودکستان و دبستان قابل اجرا نخواهد بود.
کودک اگر با گریه به مهد بره ممکن است بعد از مدتی ارام شود اما این به معنی ارامش کودک نیست بسیاری از انها تنها غمگین اما ساکتند.
-فاصله سنی کودکان در مهد بیشتر از دوسال نباشد. مسئله جنسی اصلا اهمیت ندارد
– اگر بچه یی در مهد رفتار بدی داره و فرزندمان را ازار میدهد حتما باید برایش کاری کرد.
– چون کودک تا ۴ سالگی توانایی شریک شدن ندارد اسباب بازی ها شبیه هم و به اندازه کودکان باشد.
– بهتر است مهد کمی شبیه منزلمان باشد. خانه و مهد قرار نیست با هم در تضاد باشند.
– هر چه تعداد معلمین بیشتر باشد فرزندان ما اسوده ترند.
– کودک بین چهار تا شش سالگی بین ۵ تا ٧ ساعت میتواند در کودکستان بمانند.
کودک در محیط های اموزشی باید پرواز کردن را بیاموزند اما بعضی از محیط تنها بال فرزندانمان را دانه دانه می کنند،
در دنیای امروز بر خلاف گذشته رشد و تکامل کودک تنها با کنار مادر و پدر بودن اتفاق نمی افتد. کودکان باید در محیط اموزشی و نه فقط کنار پدر و مادر، چگونگی زندگی را بیاموزند.
اثرات عشق بی قید و شرط و عشق مشروط در کودکان
عشق بی قید و شرط باعث ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس دایمی و خود ارزشمندی و خود باوری در کودک می شود. کودکانی که محبت واقعی می بینند حس نیرومندی از امنیت دارند و کمتر محتاج محبت هستند. در واقع سا لم ترین افراد کسانی هستند که عشق خود را به راحتی به دیگران ابراز می کنند زیرا با عشق و محبت صریح و بی قید و شرط والدین خود بزرگ شده اند.
عشق مشروط باعث ترس از دست دادن رابطه یا بی تفاوتی می شود. کودکانی که با عشق مشروط و یا به شیوه های مدرسه های قدیمی یعنی «جدی تر بودن» رشد می کنند احساس نا امنی می کنند و هیچ جایی را برای یافتن آرامش ندارند. این یک تصویر اشتباه است که فکر کنید توجه زیاد باعث لوس و ننر شدن فرزند می شود. بلکه باعث می شود سازگارتر و مستقل از دیگران بار بیاید. فرزندان خانواده های با عاطفه، آمادگی بهتری برای مواجهه با شکست ها و ناکامی های زندگی روزانه دارند.
وقتی والدین سر روش تعلیم و تربیت کودک با هم هماهنگی و همکاری نداشته باشند اسیب به مراتب بیشتر از اونه که هر دو والدین به راهی غلط برای تربیت کودک بروند.
اگر نمیتونید با همسرتون به توافق برسید و زورتون به همسرتون نمیرسه بهتره کار اشتباه همسر تون رو بکنید به جای اینکه راه درست خودتون رو برید.
اسیبی که کودک از رفتار بد و غلط پدر و مادر میبینه به مراتب کمتر از عدم توافق بین والدینه. گویی پدر و مادر کودک رو به دو تا ماشین ببندند و هر کدوم به راه خودشون بروند.
تا هجده سالگی روزی پنجاه بار به جا به موقع به فرزندتون بگید تو خوبی (نه تو باهوشی، تو خوشگلی، تو زرنگی، تنها بگید تو خوبی). روزی یکبار بهش بگویید نمی دونید تا بفهمه ندونستن بد نیست و حداقل هفته ای یکبار ازش معذرت بخواید تا بدونه تنها او نیست که کار اشتباه میکنه.
کودکی که جیغ میزنه دو دلیل برای این کارش میتونه وجود داشته باشه. یا جیغ زدن رو از شما یاد گرفته. اگر شما در روز فقط یکبار جیغ بزنید اون حتما ده بار جیغ میزنه.
یا شما اهل بکن نکن و فرماندهی هستید و او یاد گرفته با این مانور به خواسته ش برسه.
کودکی که با جیغ زدن توجه مادر رو به خودش جلب میکنه در صورت تکرارش برای ۵٠ بار این کار در وجودش کاشته میشه.
کودک تنها مهارتی که طبیعت در دوران جنینی به او داده مک زدن است. مک زدن در کودک با مرگ و زندگی، لذت و درد، و لذت جنسی همراهه، کودک کمتر از یک ساعت یا بیشتر از چهار ساعت در روز نباید شیر بخوره، و بین هشت تا چهارده ماهگی باید مکیدن شیر رو متوق ف کنه، چون در غیر این صورت لذت و ارامش رو برای همه عمر در دهانش پیدا میکنه یا انگشت میخوره یا لبش رو مک میکنه یا اجسام رو به دهانش میبره. تثبیت دهانی مشکلش اینه انرژی روانی در منطقه دهان متوقف میشه و رشد عاطفی جنسی در فرد مختل میشه. مشکل بعد متوقع بودنش هست که باعث طلبکاری و خشمگین شدن فرد میشه، باعث ساده دلی، زخم زبان و نیش کلام فرد میشه و کینه توزی در او جا می افته، ترک سیگار برای این افراد چند برابر سختتره،
اگر کودک انگشت میخوره باید باهاش حرف زد که بیا هر دومون بریم داروخانه دارو بگیریم رو انگشتامون بمالیم، یا یه کلمه مثل ۵ انتخاب کنید تا وقتی دستش رو به دهانش برد اون کلمه رو بگید چون کودک ناخوداگاه این کارو میکند.
در موارد جزیی که مشکل سلامتی و خطر جسمی برای کودکانمون ایجاد نمیشه بگذارید همیشه بچه ها تصمیم گیرنده زندگیشون باشن، انتخاب غذا، خرید غذا از بیرون، جای نشستن، انتخاب لباس و،،، ما با این کار سه چیز رو به کودکمون یاد میدیم: یک تو خوبی و حرف و کارت درسته
نظر و عقیده تو خوب و محترمه و با ارزش
وقتی ما در موارد جزیی و کم اهمیت به حرف کودکمون گوش میدیم اونها در مسائل مهم با ما مشورت میکنن و به ما توجه میکنن.
این احساس ازادی و راحتی به کودکانمون استقلال میده فرصت رشد و انتخاب میده اشتباه هم بکنن ازش یاد میگیرن و می اموزند زندگی لج و لجبازی نیست.
روزی که من دو دفعه به خواسته های کوچک فرزندم گوش بدم حتی اگر اشتباه باشه احتمال انکه او کم کم توجهی به حرفای من بکنه و من بتونم اونو براه بیارم به مراتب خیلی بهتر از لجبازیه. کودکانمونو در بزرگسالی تبدیل به برده نکنیم. کودکان حرف گوش کن در بزرگسالی از حق و نظر خودشون نمیتونن دفاع کنند.
تمامی پدر و مادر ها باید بدانند که اعتماد به نفس در کودک بر اثر عوامل زیر به وجود میآید:
۱- کودک تولدی راحت داشته باشد.
۲- پدر و مادر بلافاصله احتیاج کودک را برآورده کنند.
۳- پدر و مادر نگذارند کودک درد فیزیکی بکشد.
۴- پدر و مادر کودک را نوازش کنند.
۵- پدر و مادر تحریک stimulation را در کودک خود برانگیخته باشند.
۶- کودک حداقل ۸ ماه در آغوش مادر شیر خورده باشند.
۷- کودک در خانه ای بزرگ شود که در آن خانه محبت باشد و دشمنی و قدرت نباشد.
۸- کودک در خانواده ای باشد که روزی دو تا سه ساعت از سینه مادر یا از شیشه مک زده باشد.
۹- تربیت توسط یک نفر انجام بگیرد نه افراد مختلف.
روانکاوی psychoanalysis یعنی جستجو در ۸ سال اول کودکی یا همان کودک درون که دو روش دارد: رواندرمانگری psychothrapy
و هیپنو تراپی hypnothrapy
به صورت کلی عملی طولانیست و تا قبل از دو یا سه سال جواب نخواهد داد و گاه تا سی سال هم لازم است انجام شود. در روانکاوی ما با دو روش میتوانیم به فرد کمک کنیم درمان شود و تغییر یابد: اول- ذهن و مغز و روش فکر کردن را عوض کنیم که در نهایت رفتار هم تغییر خواهد کرد و خوب خواهد شد.(افکار درمانی) دوم- رفترا را تغییر دهیم و. در تعاقبش ذهن و مغز و افکار هم عوض خواهند شد که این مورد سریعتر جواب میدهد. (رفتاردرمانی)
لطفا راههای بی حس و احساس کردن خود را با برخورد درست و منطقی و علمی و مسئولانه و اخلاقی اشتباه نگیریم! برخی از ماها به کار، مذهب و علم پناه میبریم که در واقع اعتیاد مثبت هستند و گرچه که کار بدی به نظر نمیرسند اما به هر حال وابستگی و چسبندگی و اعتیاد هستند و ضررهای خود را دارند. برخی دیگر هم به اعتیاد منفی روی می آوریم: غذا، فکر و خیال کردنهای بیهوده، مواد مخدر و مشروبات الکلی، قمار و تنوع پرستی جنسی. با این موارد ما خودمان را بی حس میکنیم و در واقع از مشکل فرار میکنیم به جای اینکه از راه درست طرح و بعد هم حلش کنیم.
عقدۀ ادیپ بین ۴ تا ۶ سالگی، به این معناست که پسر در این ایام گرایش جنسی و جسمی به مادرش دارد و به همین جهت است که می تواند یک زمینه قهر و خشم نسبت به پدرش داشته باشد یا بعضی از اوقات طلاق یا مرگ پدر را خیلی اهمیت نمی دهد به دلیل اینکه میخواهد به مادر چسبیده باشد. بیشتر پسر بچهها این ایام را کم یا زیاد می گذرانند.
الکترا برعکس ادیپ و مربوط به دختر است. دختر بچه هم بین ۴ تا ۶ سالگی و برخی اوقات از ۳٫۵ سالگی گرایش جنسی و جسمی به سمت پدر پیدا می کند. به همین جهت با مادر مسئله پیدا میکند. حال اگر پدر و مادر به درستی برخورد کنند بچهها این عقده را پشت سر میگذارند و پسر با پدر و دختر با مادر خودش را همانند identify می کند.
این ضربه آنچنان شدید است که دو اتفاق می افتد:
۱- تمام حافظه به نوعی پنهان میشود و ما حافظه قبل از ۵ سالگی را نداریم.
۲- تمایل جنسی به نوعی کاملأ برای ۶ سال از کار میافتد.
بعد از اینکه پدر و مادر به درستی با این عقدهها برخورد کردند بین ۶ تا ۱۲ سال تمایلات جنسی وجود نخواهد داشت ولی ۴ گرایش علمی، هنری، ارتباط دوستی با دیگران و ورزش در بین این کودکان پیدا میشود.
بنابراین، چهار دیواری سالم بچۀ ۶ تا ۱۲ ساله علم و هنر و ورزش و دوست است. این ترکیبی سالم برای برای کودک سالم است.
در حالیکه اگر بچه ای عقده ادیپ و الکترا را پشت سر نگذارد علاوه براینکه از نظر تمایلات جنسی مشکلاتی را پیدا میکند یا بسیار زیاد میخواهد و با هر کسی همخوابه میشود یا اصلأ این تمایلات را دوست ندارد و به عنوان امر بد کثیف چنین و چنان نگاه میکند و معمولأ میتواند به سوی بزرگسالان یا خیلی بزرگسال تر از خودش گرایش پیدا کند.
اختلالات شخصیتی هم در این اشخاص تقریبأ قطعی است؛ در دخترها حالتهای هیستیریانیک histrionic و نوع شدید هیجانی و ناپایدار border line و در پسرها حالتهای خود شیفتگی narcissism خودش را نشان میدهد.
شخصیت ناپایدار یا شخصیت در مرز یا سرحدی، موجودی است که اختلال شخصیتی دارد و ریشه و زمینه هایش مربوط به محیط و تربیت است. بنابراین برخلاف دوقطبی که زمینه شدید ارثی ۴۰-۳۰ درصدی دارد شخصیت ناپایدار زمینه ارثی ندارد. مسبب اش آموختن و آموزش بد و غلط بوده است. در نتیجه با آدمی روبرو میشویم که حد و مرز ندارد و چون حد و مرز ندارد به نظر شبیه آدم دوقطبی میآید یعنی برخی از اوقات عاشق عاشق است و به شما نزد یک میشود و همه چیز را در ارتباط با شما میبیند و برخی از اوقات که سربه سرش بگذارید ومخالفت کنید از شما بیزار میشود و میتواند از شما متنفر بشود.
این عشق و تنفر شباهت به دوقطبی دارد ولی واقعیت مسئله این است که دو موضوع متفاوت هستند. در دو قطبی عامل اصلی تغییرات شیمیایی مغز است و جرقه را در بیرون میزند درحالیکه در شخصیت ناپایدار آدمی است که یک کسی را برای خود میسازد و چون حد و مرز را خودش میسازد بعد از مدتی هم مانند یک پیکرتراش و بت تراش آن بت یا پیکری را که تراشیده به زمین می زند و میشکند و میرود سراغ تراش پیکر یا بتی دیگر.
بسیاری از آدمها که دوقطبی هستند زمینه ای برای شخصیت هیجانی هم دارند.
بعضیها فکر میکنند که ملاک خلقت هستند و از دیگران انتظار دارند که طبق خواسته آنها عمل کنند. به عنوان مثال، چون من از این شخص خوشم نمیآید دیگران هم نباید از او خوششان بیایند و نباید او را دعوت کنند و یا وقتی میرقصد نباید نگاهش کنند. یا چون فلان چیز را من خریدم دیگران نباید آن را بخرند. این افراد جهان برایشان سیاه و سفید است یا جهان فقط یا دوست است و یا فقط دشمن. این همه خودمدار و خودمحور بودن self-centered حالتهای عمیق و سنگین خودبزرگ بینی و خودشیفتگی است. چنین افراد همه دور و بر خودشان را فراری می دهند برای اینکه رفتارهایشان نشان از بیماری است.
وقتی به این دنیا میآییم ذهنی داریم که مانند بوم نقاشی است که رویش نقاشی نکردهاند یا مانند فیلم دوربین عکاسی است که رویش عکسی نیست. در یک سال اول از طریق حس شروع میکند به عکس و فیلم گرفتن یا نقاشی کردن. بین یک تا ۸ سالگی علاوه بر جنبه حسی، هوش و تخیل ما هم در آنجا گذاشته میشود. بنابراین در ۸ سالگی یک موجود حسی احساسی هستیم که از طریق هوش و تخیلمان این حس و احساس را به نوعی ساخته و آن را میپردازیم. یعنی، پایه و فوندانسیون ما در ذهنمان ساخته میشود و آنجا میماند این مجموعه که از حس و احساس و خاطرات و تخیلات ۸ سال اولیه است، کودک درون ماست. ۸ سال اول که در قسمت حسی و مخصوصأ در قسمت احساسی ضبط میشود متفاوت است با قسمتی که بعد از ۸ سال که مخلوطی است از علم و عقل و واقعیت و در قسمت کورتکس ثبت و ضبط میشود. همچنان که میشود تفاوتی بین زن حامله و جنین داخل شکمش وجود دارد؛ کودک درون هم چنین حالتی است. از یک طرف هر دو یکی هستند و از طرف دیگر دوگانگی شان را میشود فهمید. این کودک خود ما و گذشتهی ماست ولی حال امروز ما نیست و با ما متفاوت است. این کودک را باید از آن حالت ترس و وحشت و غم و اندوه و خشم و عصبانیت که او را تبدیل به کودک مجروحی کرده دربیاوریم تا زندگی ما را خراب نکند. به مانند این است که وقتی مادر حامله ای بچه اش با مشکلاتی روبرو میشود او هم با آن مشکلات روبرو میشود و این مشکلات بخشی از وجود او میشود. درست مانند فیلمهایی که در ۸ سال اول ضبط شده میتوان آنها را جلوی پروژکتور آورد و روی پرده آوردشان و تماشایش کرد و گذشته را به امروز منتقل کرد. این مفهوم کودک درون inner child من و شما هستیم وقتی که میشود تفکیک مان کرد. درست مثل اینکه کسی مهندس یا دندانپزشک است مهندس یا دندانپزشک بودن با خواهر یا مادر بودن و همسر بودن و دوست بودن و … به نوعی قابل تفکیک است. چگونگی برخورد با کودک درون و ارتباط با آن و ایجاد تغییرات محسوس در آن نیاز به شناخت و آگاهی دارد. والا بیتوجهی به کودک مجروح و غمگین موجب میشود تا کنترل را به دست بگیرد و کار را خراب کند. از طرف دیگر اگر او را بتوان به یک بچه خوب تر و تمیز و شادان و خندان تبدیلش کرد کل زندگی معنا خواهد داشت. گفتوگو درباره کودک درون نوعی گفتوگو درباره هشت سال اول زندگی است. یعنی، ایجاد یک ارتباط با گذشته و در عین حال تغییر و دگرگونی که ضروری است. این کودک درون با اینکه گذشته ماست و به عبارتی خودماست باید که اگر آسیبی خورده کمکش کرد تا از آن حال دربیاید و تأثیر بسیار اساسی و بنیادی در امروز ما داشته باشد.
==================================
کلمات کلیدی=دکتر هلاکویی،دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،تعلیم و تربیت از نظر دکتر هلاکویی،پرورش کودک از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،بهترین نکات تربیتی در نظر دکتر هلاکویی هولاکویی،مطالب مهم دکتر هلاکویی هولاکویی در مورد تعلیم و تربیت کودک.دکتر هلاکویی،دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،تعلیم و تربیت از نظر دکتر هلاکویی،پرورش کودک از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،بهترین نکات تربیتی در نظر دکتر هلاکویی هولاکویی،مطالب مهم دکتر هلاکویی هولاکویی در مورد تعلیم و تربیت کودک.دکتر هلاکویی،دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،تعلیم و تربیت از نظر دکتر هلاکویی،پرورش کودک از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،بهترین نکات تربیتی در نظر دکتر هلاکویی هولاکویی،مطالب مهم دکتر هلاکویی هولاکویی در مورد تعلیم و تربیت کودک.دکتر هلاکویی،دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،تعلیم و تربیت از نظر دکتر هلاکویی،پرورش کودک از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،بهترین نکات تربیتی در نظر دکتر هلاکویی هولاکویی،مطالب مهم دکتر هلاکویی هولاکویی در مورد تعلیم و تربیت کودک.دکتر هلاکویی،دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،تعلیم و تربیت از نظر دکتر هلاکویی،پرورش کودک از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،بهترین نکات تربیتی در نظر دکتر هلاکویی هولاکویی،مطالب مهم دکتر هلاکویی هولاکویی در مورد تعلیم و تربیت کودک.دکتر هلاکویی،دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،تعلیم و تربیت از نظر دکتر هلاکویی،پرورش کودک از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،بهترین نکات تربیتی در نظر دکتر هلاکویی هولاکویی،مطالب مهم دکتر هلاکویی هولاکویی در مورد تعلیم و تربیت کودک.دکتر هلاکویی،دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،تعلیم و تربیت از نظر دکتر هلاکویی،پرورش کودک از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی هولاکویی،بهترین نکات تربیتی در نظر دکتر هلاکویی هولاکویی،مطالب مهم دکتر هلاکویی هولاکویی در مورد تعلیم و تربیت کودک.
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.