خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا ترس مداوم از داشتن یک بیماری جدی است. فرد مبتلا به این اختلال معمولاً حسهای عادی، عملکردهای طبیعی بدن و علائم بسیار جزئی را نشانهی یک بیماری جدی تلقی میکند. بهعنوان مثال، فرد ممکن است بترسد که صداهای عادی گوارش، عرق کردن یا ایجاد یک لکه روی پوست نشانههای یک بیماری خطرناک باشد.
فرد مبتلا به خودبیمارانگاری ممکن است به طور خاص نسبت به یکی از اعضا یا دستگاههای بدن حساس و نگران شود، مثل دستگاه گوارش یا دستگاه قلبی-عروقی. اطمیناندهی دکتر و حتا آزمایشهای کامل پزشکی هم حتا گاهی باعث از بین رفتن ترسهای فرد نمیشود. یا اگر هم این ترسها را از بین ببرد، چند روز بعد نگرانیهای دیگری سراغش میآیند.
افراد مبتلا به این اختلال به طور کلی دچار توهمات جسمی نمیشوند (تصوراتی از سلامتی که جدا از واقعیت باشند). یکی از جنبههای این اختلال این است که اضطراب سلامتی آنقدر زیاد است که اطمیناندهی فقط تسکین موقتی خواهد داشت. بیماران ممکن است بپذیرند که ترسهایشان افراطی است ولی نمیپذیرند که پزشک به آنها اطمینان داده که مشکلی ندارند.
تحقیقات مربوط به شیوع هیپوکندریا نسبت به تحقیقات انجامگرفته بر روی سایر اختلالات ذهنی کمتر است. بهترین آمار نشان میدهد که ۴ تا ۵ درصد از بیماران در مطبهای پزشکی عمومی دچار هیپوکندریا هستند. ۱۰ درصد دیگر از آنهاعلائمی از هیپوکندریا دارند و به طور کامل به این اختلال مبتلا نیستند.
در موارد حاد هیپوکندریا فرد تمایل دارد از یک پزشک به پزشک دیگر برود، در جستجوی پزشکی که بیماری او را تایید کند. بیمار و پزشکان ممکن است خسته و عصبانی شوند. جستجوی پیوسته برای بیماریهایی که در فرد وجود ندارند باعث میشود معمولاً برای بیماریهای واقعی که برای او اتفاق میافتد تحت مراقبت لازم قرار نگیرد.
هیپوکندریا به طریقی شبیه به وسواس فکری-عملی است. درواقع بعضی محققان آن را اختلالی مرتبط میدانند. فرد به طور وسواسی درگیر افکار مربوط به بیماری میشود و برای از بین رفتن ترسش احساس میکند مجبور است کارهایی انجام دهد (احساس وجود توده در بدنش میکند، درمورد آن تحقیق میکند، پیش دکتر میرود).
افراد مبتلا به همین اختلال در گذشته یک بیماری جدی داشتهاند، معمولاً در دوران کودکی. خودبیمارانگاری اغلب در جوانی شروع میشود و ممکن است سالها در فرد باقی بماند. ولی ممکن است در هر سنی اتفاق بیفتد و هم برای خانمها و هم آقایان پیش میآید. علائم این مشکل بعد از یک اتفاق استرسزا مثل مرگ یکی از عزیزان، حادتر میشود.
بااینکه بیماریها اغلب با ناراحتی همراهاند ولی میتوانند فوایدی هم داشته باشند، مثل رهایی از مسئولیتها و توجه و مراقبت اعضای خانواده، دوستان و پزشکان. افراد مبتلا به هیپوکندریا اغلب تحتتاثیر این مزایای بیماری هستند، هرچند خودشان هم گاهی نسبت به آن آگاهی ندارند.
در بعضی موارد فرد برای رسیدن به هدفی ممکن است وانمود به بیمار بودن کند، مثل به دست آوردن یک دارو یا سود مالی یا انجام ندادن کاری یا رها شدن از مسئولیتی. در مواردی که فرد آگاهانه در پی به دست آوردن چنین امتیازهایی باشد، وضعیت او تمارض است. هیپوکندریا تمارض کردن نیست. در هیپوکندریا بیمار وانمود به مریض بودن نمی کند، بلکه باور دارد که بیماری او واقعی است و واقعاً آن را احساس میکند.
درمان:درمان این بیماری بعد از مصاحبه بالینی و اجرای تستهای آسیب شناسی تدوین میشود.معمولا این بیماران دارای اضطراب و افسردگی هم هستند که برای درمان آن باید اقدام جدی انجام شود.لذا درمان باید سه هدف داشته باشد.۱-درمان اضطراب بیمار. ۲-درمان افسردگی. ۳-درمان افکار وسواسی مرتبط با این اختلال.لذا رواندرمانی در ابعاد هیپنوتراپی،شناخت درمانی و مایندفولنس میتواند مشکل را حل کند.در صورت عدم بهبودی بیماری باید به دارو متوصل شد.لذا درمان بیماری هیپوکندریا باید توسط یک روانشناس بالینی خوب و باتجربه و یک روانشناس حاذق و متخصص در روانشناسی بالینی انجام شود،زیرا درمان این بیماری کار هر روانشناسی نیست و این بیماران مقاوت شدیدی دارند.
============
کلمات کلیدی=هیپوکندریا-خودبیمارانگاری-درمان هیپوکندریازیس-درمان خودبیمار انگاری-رواندرمانی خودبیمارانگاری.دکتر روانشناس برای درمان بیماری خودبیمارانگاری.متخصص روانشناسی در درمان خودبیمارانگاری.بهترین روانشناس در درمان هایپوکندریا.بهترین دکتر روانشناس در درمان خودبیمارانگاری یا هیپوکندریازیس.تلفن روانشناس برای درمان بیماری هیپوکندریا.
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.